1393-10-17 17:02
2823
0
8523
گفتگویی قدیمی از استاد محمد رضا لطفی:

اصلا دلم نمی خواست اپوزوسیون باشم / وزارت ارشاد خاتمی به آلبوم من مجوز نداد / چپی های ایران خطاهای بسیار کردند / در آمریکا هم فیلترینگ هست

زمانی هم که من در خارج از کشور بودم، باز هم گروه‌های سیاسی‌ای که در آنجا مشغول فعالیت بودند، می‌خواستند من را به سمت خودشان بکشانند. هر کسی و هر گروهی می‌خواست من را به سمت خودش بکشاند. من مدام اعتراض می‌کردم و مخالفت و می‌گفتم که می‌خواهم کار هنری‌ام را انجام دهم. اصلا دلم نمی‌خواست «اپوزیسیون» باشم؛

به گزارش گلستان ما ؛ در سالروز تولد استاد محمدرضا لطفی  خوب است به برخی نظرات این استاد موسیقی ایران زمین نگاهی دوباره بیندازیم ،شاید چراغ راه برخی هنرمندان امروزی باشد؛ استاد محمدرضا لطفی در زمره هنرمندانی است که درایت و فهمش در همه مسائل اعم از سیاست و اجتماع باث شد تا در بزنگاههای تاریخی زمان انقلاب و حتی فتنه 88 راه درست را انتخاب کند:

استاد محمدرضا لطفی : ... بزرگ‌ترین انتقاد من به نیروی چپ ایران است که به نظرم خطاهای بسیار کردند و در راهشان تندروی داشتند. قضیه‌ی آمل را یادتان بیاید. یکی از دوستان چپ من که الان در سوییس زندگی می‌کند و اتفاقا یکی از نزدیک‌ترین آدم‌ها به من است؛ هنوز که هنوز است، آرامش ندارد؛ چون جلوی چشمانش تمام دوستانش کشته شدند و خودش هم تنها با یک اتفاق توانست از مهلکه بگریزد و جان خودش را نجات دهد.

 گنبد را آنطور کردند یا خود من در کردستان حضور داشتم و دیدم که چه اتفاقاتی در آنجا رخ داد. نیروهایی وجود داشتند که می‌خواستند ایران شلوغ شود. طبیعی است که وقتی شلوغ می‌شود، نیروهایی که سردمداری انقلاب را داشتند؛ واکنش نشان دهند وخصمانه رفتار کنند. .

نباید مرا درگیر جناح بندی کنند

مردم دو گروه هستند یا اکثریت هستند یا اقلیت. اقلیت و اکثریت آن هم بین یک میلیون و ۳۶میلیون نیست. ممکن است ۱۹میلیون آن طرف باشند و ۲۱میلیون این طرف. ۲۲میلیون آن طرف باشند و ۱۹میلیون این طرف. منِ آرتیست برای همه‌ این جمعیت است که کار می‌کنم. برایم هم اکثریت و اقلیت فرقی ندارد.

من را نباید درگیر جناح‌بندی کنند. من باید کارم در سطح ملی انجام شود. حرف من این است اگر مرا تفکیک کنند، باعث می‌شود که من خودم هم مردم را دو شقه بدانم. من به‌عنوان هنرمند حق ندارم این کار را بکنم. من سوال نمی‌کردم؛ چه کسانی در اپوزیسیون هستند که من برایشان کار کنم؟

در همان زمان شاه از آنتن رادیو استفاده بهینه کردیم و بهترین آثار را پخش کردیم که اگر آن چند سال آنگونه کار نمی‌کردیم؛ مطمئن باشید که موسیقی انقلاب اینگونه جلو نمی‌رفت. موسیقی اصلا داستانش فرق می‌کرد و اینطور نبود که شما از آن تصور دارید. الان هم همان آدم هستم.

کدام هنرمند هر روز در دسترس شهرستانیها بود

یک مدت گفتند که من درویش شدم و در خانقاه افتاده‌ام. کدام درویش است که از هفت صبح تا ۱۲شب درگیر موسیقی باشد؟ من فقط یک جمعه وقت دارم. هر روز هشت شب از اینجا به خانه‌ام می‌روم. در همین مرکز سه  گروه دارم . اینجا را باید  اداره کنم که خودش یک شغل است. مکتبخانه را باید اداره کنم. کدام هنرمند را می‌شناسید که هر روز در دسترس باشد تا بچه‌های شهرستان بروند و ملاقاتش کنند؟

من فکر نمی‌کنم چنین کسی با این حجمی که من خودم را در اختیار جوانان گذاشته‌ام؛ وجود خارجی داشته باشد. من اینجا نشسته‌ام و مردم و دانشجویان از مشهد و اهواز و شمال و جاهای دیگر می‌آیند. مثلا همین امروز تعدادی از مشهد آمده بودند که نی بزنند و من درباره‌ سازشان نظر بدهم. در این زمستان و سرمایی که شروع شده است، از مشهد تا اینجا آمده‌اند! منتی هم بر سر کسی ندارم. فکر می‌کنم و اعتقاد دارم که در اینجا باید باز باشد و کار کند تا این آدم‌ها بیایند و با من در ارنباط باشند یا اگر خواستند از آنچه من در موسیقی انجام می‌دهم؛ تاثیر بگیرند.

 خب معلوم است که هر جناحی دوست دارد یک هنرمند بزرگ با آن کار کند. این مساله درباره‌ی من هم وجود داشت. من بعد از انقلاب وارد هیچ جناحی نشدم؛ اما آن زمان گفتند که آقای لطفی مال حزب توده است و پدر ما را درآوردند. بعد هم آقای احمدی‌نژاد و طرفدارانشان گفتند که آقا این مال ماست؛ درصورتی که من نه آن موقع مال کسی بودم و نه الان مال کسی هستم.

همه گروهها می خواستند مرا سمت خودشان بکشانند

جالب است حتی زمانی هم که من در خارج از کشور بودم، باز هم گروه‌های سیاسی‌ای که در آنجا مشغول فعالیت بودند، می‌خواستند من را به سمت خودشان بکشانند. هر کسی و هر گروهی می‌خواست من را به سمت خودش بکشاند. من مدام اعتراض می‌کردم و مخالفت و می‌گفتم که می‌خواهم کار هنری‌ام را انجام دهم. اصلا دلم نمی‌خواست «اپوزیسیون» باشم؛ البته که انتقاداتی به وضع موجود داشتم؛‌ اما گفتم که با کار سیاسی به صورت تشکیلاتی مخالف بودم.

 آن دوران فقط ساز می‌زدم. ساز می‌زدم و می‌خواندم. با همین‌ها هم زنده بودم. اصلا هم این‌طور نبود که کنسرت‌هایم شلوغ باشد یا کنسرت‌های بزرگ و باشکوهی باشد. بعدها البته وضعیت بهتر شد اما به هر حال من بیشتر تک‌نوازی می‌کردم و هر زمان هم که می‌شد، می‌خواندم. همان زمان که ایتالیا بودم، حال حسین – علیزاده- هم اصلا خوب نبود. او هم تازه به آلمان مهاجرت کرده بود.c0722448-0f89-4a9a-9e1e-12721931f1c6

در امریکا هم فیلترینگ بود

 من به او پیشنهاد دادم که با هم ساز بزنیم؛ اصلا به او گفتم هر پیشنهادی که تو بدهی؛ من انجام خواهم داد. می‌خواهم بگویم که این مسایل به این شکلی که می‌بینید؛ وجود نداشت؛ ولی تبلیغات می‌کنند و تبلیغاتچی در این قسمت هست. خود مطبوعات ما مطبوعات بدون فیلتر نیست، درست مدل آمریکا که آنجا هم فیتلرینگ می‌شود. حالا اگر همین جمله را هم بخوانند، باز اعتراض کنند که وضع مطبوعات در ایران کجا و در امریکا کجا؟

من کارم را انجام می‌دهم و باز هم به وزارت ارشاد آن شخص باید نامه بنویسیم و باز به آنها درخواست اجرای کنسرت را بدهم و مسایلی از این دست. حالا اگر به من بگویند موسیقی ایرانی در خطر است و به شورای مصلحت نظام بیا و ۲۰نفر دیگر را هم دعوت کن؛ من باید بگویم باشه.

 در این ۶سال، پنجاه تا پیشنهاد به من دادند؛ اما من هیچ‌کدامشان را قبول نکردند. می‌خواستند جایزه و مدال درجه یک فرهنگی  بدهند، خواستند ۳۰۰سکه طلا بدهند و پیشنهادات مختلفی به من دادند؛ اما من همه‌اشان را رد کردم. کسی که از این مسایل خبر ندارد. اگر بخواهم بگویم شلوغ می‌شود و در مسائلی که نباید بیفتیم می‌افتیم.

آمدن من به ایران ربطی به انتخابات نداشت

من اصلا زمانی برای همیشه به ایران آمدم که هنوز انتخابات نشده بود. بعد هم اصلا چه ربطی دارد؟ من همه‌ی این سال‌ها می‌خواستم به ایران بیایم. اولین بار هم سال‌های ۷۲-۷۳بود؛ اما پاسپورت نداشتم.

در همان زمان ها بود که  که یکی از همکاران دانشگاهی ما در رشته تجسمی است ؛ به من  تلفن زد و گفت : شنیدم می خواهی به ایران بروی  و  تقاضا کردند که اگر ممکن است شما در یک شب شعر با  یکی از شاعران در نیویورک شرکت کنم و تاکید کردند این کار برای آینده من خوب است .من عصبانی شدم و گفتم آقا کشور من ایران است و هروقت تصمیم بگیرم حق دارم وارد کشورم شوم؛در این شرایط تصمیم گرفتم در عرض سه ماه تصمیم گرفتم  که به ایران بیایم.

وزارت ارشاد خاتمی به آلبوم من مجوز نداد

بعد از کش‌و قوس‌های بسیار و تلاش دوستانم هم به ایران آمدم که به من مجوز ندادند. بعضی‌ها می‌گویند که چرا دوره احمدی‌نژاد آمدی؟ ولی من می‌گویم من اصلا دوره ایشان نیامدم من سال ۷۳  در دوره خاتمی آمدم  و آلبوم را به وزارت ارشاد دادم و به من مجوز ندادند؛

البته من هم به آقای  مهاجرانی نامه نوشتم و گفتم پس از ۷۰۰  سال که از شعر حافظ می گذرد، وزارت ارشاد شما می‌گوید که من باید حافظ را سانسور کنم! که ایشان مداخله کرد و کار بیرون آمد.در همه‌ی این مدت هم به ایران می‌رفتم و می‌آمدم تا اینکه احساس کردم وضعیت موسیقی ایران اصلا خوب نیست و گفتم که در عرض سه ماه تصمیم گرفتم همه چیز را رها کنم و به ایران بیایم. تازه زمانی هم که به ایران آمدم ، هنوز انتخاباتی شروع نشده بود.

هر کسی هم که رییس جمهور می‌شد، می‌آمدم

چون دلیل آمدنم فقط برای موسیقی بود و نه هیچ چیز دیگر. این اواخر که من در سوییس بودم دیگر همه‌ی امکانات زندگی را هم داشتم؛ حالا بعد از برگشتنم بعضی از دوستان انتظار داشتند که من کار موسیقی نکنم؛ چون فلان کس سر کار است و فلان اتفاق افتاده. مگر کسی می‌تواند برای من تعیین تکلیف کند؟

مگر من به کسی گفته‌ام که چه کاری کند و چه کاری نکند؟ مگر من به فلان هنرمند بزرگ که ۳۰است که با دولت و حکومت کار می‌کند و تازه هم از توبره و هم از آخور می‌خورد، اعتراضی  می کنم؟! من اصلا برای این به ایران آمده بودم که موسیقی کار کنم.

مثلا می‌گویند نباید رادیو و تلویزیون بروی! می‌گویم که رادیو و تلویزیون مال جمهوری اسلامی نیست که فقط بلکه متعلق به ملت ایران است؛در همین رادیو همه  از بقالی تا بالاترین سطح کمپانی‌ها برای فروش تبلیغ می‌دهند اما به موسیقی که می رسد می گویند چرا این کار را کردی؟!

رادیو و تلویزیون بزرگ‌ترین دستاورد قرن ۲۱است.هیچکدام از روزنامه ها کاربرد رادیو و تلویزیون را ندارند. من می‌گویم که ما یکسری امکانات در مملکتمان داریم و شهروند هستیم و اینجا زندگی می‌کنیم ؛بنابراین همه این امکانات متعلق به ماست و باید ازآنها  خوب استفاده کنیم. اگر کسی کار نکند مردم مطلع نمی‌شوند و آگاهی‌شان بالا نمی‌رود.

منبع : ایسکانیوز

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.